دونالد ترامپ ریاست جمهوری دوم خود را بر وعدههای «آمریکا اول» بنا کرد. اینکه او تولید را بازمیگرداند و زندگی را دوباره مقرون به صرفه میکند.
تقریباً یک سال بعد، ارقام، روحیه و مرد در جهتهای مخالف حرکت میکنند.
تورم کند شده، اما قیمتها همچنان ثابت ماندهاند. دادههای رشد خوب به نظر میرسد، اما رأیدهندگان احساس فقر میکنند. ترامپ میگوید «افراد باهوش» تعرفههای او را درک میکنند. اما افراد باهوش در فدرال رزرو میگویند این تعرفهها قیمتها را بالا میبرند.
داستان ترامپ این است که اقتصاد آمریکا در حال پیروزی است. داستان آمریکاییها این است که آنها در حال از دست دادن اعتماد خود به او هستند.
تورم و هزینه زندگی مسائل تعیینکننده انتخابات ۲۰۲۴ بودند.
ترامپ به این خشم تکیه کرد و وعدههای بزرگی داد. قیمتها به سرعت کاهش مییافت. مقرون به صرفه بودن بازمیگشت. نرخهای وام مسکن سقوط میکرد. رأیدهندگان گوش دادند و بسیاری به او باور داشتند.
تقریباً یک سال پس از دوره ریاست جمهوری او، این انتظارات با واقعیت سرسختی برخورد میکنند. تورم اصلی همچنان حدود ۳٪ در نوسان است. این بسیار دور از اوج سال ۲۰۲۲ است، اما همچنان بالاتر از هدف ۲٪ است.
اما هزینه زندگی همچنان مهمترین مسئله برای آمریکاییها باقی مانده است، طبق یک نظرسنجی اخیر.
منبع: آرگومنت
و مصرفکنندگان از اقدامات ترامپ احساس بهتری ندارند. از سال ۲۰۲۰، هزینههای خواربار بیش از ۳۰٪ افزایش یافته است.
قیمتهای برق همچنان در حال افزایش است. هزینههای برق مسکونی در هشت ماه اول سال ۲۰۲۵ بیش از ۱۰٪ افزایش یافته است، طبق انجمن مدیران کمک انرژی ملی.
طبق دادههای اداره آمار کار، اجارهها و هزینههای مسکن همچنان سریعتر از تورم کلی افزایش مییابند. بانکریت تخمین میزند که بیش از سه چهارم خانههای موجود در بازار برای خانوار معمولی غیرقابل پرداخت هستند.
سه چهارم آمریکاییها به نظرسنجیکنندگان میگویند وضعیت مسکن آنها کمتر مقرون به صرفه شده است.
تحقیقات مورد استناد CBS News نشان میدهد مصرفکنندگان مقرون به صرفه بودن را با هزینههای از جیب خود قضاوت میکنند، نه با نرخهای تورم.
منبع: CBS News
میزان تأیید الگوی مشابهی را نشان میدهد. یک نظرسنجی AP NORC نشان میدهد تنها ۳۱٪ از آمریکاییها مدیریت اقتصادی ترامپ را تأیید میکنند، پایینترین رتبه اقتصادی در هر یک از دورههای ریاست جمهوری او.
میانگین RealClearPolitics نشان میدهد تأیید تورم در میانه دهه ۳۰ است، با بیش از ۶۰٪ عدم تأیید.
آنچه این ارقام را از نظر سیاسی خطرناک میکند این است که دیگر حزبی نیستند.
حتی رأیدهندگان جمهوریخواه به طور فزایندهای میگویند دولت به اندازه کافی بر کاهش قیمتها تمرکز نکرده است.
این ناامیدی به طور علنی زمانی آشکار شد که نماینده مارجوری تیلور گرین هشدار داد که نمیتوان به رأیدهندگان گفت صورتحسابهایشان مقرون به صرفه است وقتی به وضوح چنین نیست.
منبع: آسوشیتد پرس
داستان اقتصادی ترامپ به شدت بر تعرفهها تکیه دارد. او استدلال میکند که آنها شرکتها را مجبور به سرمایهگذاری در کارخانهها و مراکز داده آمریکا کردهاند.
او میگوید آنها کمک به کشاورزان را تأمین مالی کردهاند. او آنها را نشانهای از قدرت و هوش مینامد.
مکانیک سادهتر است. تعرفهها هزینه واردات و ورودیهای وارداتی را افزایش میدهند. این هزینهها از طریق زنجیرههای تأمین حرکت میکنند. در ابتدا، شرکتها آنها را جذب میکنند. در نهایت، مصرفکنندگان آنها را پرداخت میکنند.
در واقعیت، اقدامات دولت این را تأیید میکند. ترامپ اخیراً تعرفهها را بر دهها محصول غذایی و کشاورزی، از جمله گوشت گاو، قهوه و موز کاهش داد. این اقدامات به عنوان تلاشهایی برای خنک کردن قیمتهای مواد غذایی قبل از گسترش بیشتر آسیب سیاسی دیده میشدند.
با این حال، ترامپ همچنان به دفاع از تعرفهها به صورت گسترده ادامه میدهد و حتی آنها را به عنوان ابزارهای اهرم سیاست خارجی قالببندی میکند. این او را با یک تناقض گیر انداخته است.
تعرفهها به عنوان دلیل بازگشت سرمایهگذاری به خانه و به عنوان سیاستی که قیمتها را افزایش نمیدهد، فروخته میشوند. عقبنشینیها خلاف این را نشان میدهند.
تجمع پنسیلوانیای ترامپ تنش نهایی را به تصویر کشید. او آرام و پرانرژی به نظر میرسید. شوخی کرد. بداههنوازی کرد. از خودش لذت برد. بسیاری از حامیان نیز چنین کردند. برای آنها، تجمعات کمتر درباره سیاست است تا درباره تعلق.
برای رأیدهندگان نوسانی و رأیدهندگان غیرفعال، لحن به شکل متفاوتی اهمیت دارد. آنها میخواهند بدانند آیا رئیس جمهور استرس آنها را درک میکند.
وقتی او مقرون به صرفه بودن را به عنوان جعلی رد میکند یا به مردم میگوید قیمتها در حال حاضر در حال کاهش هستند، این به عنوان بیتفاوتی تلقی میشود.
وقتی او از مواد غذایی به شکایات فرهنگی تغییر جهت میدهد، این نشان میدهد اولویتها در جای دیگری است.
در یک گفتگوی اخیر با وال استریت ژورنال، ترامپ اعتراف کرد که نمیداند چه زمانی مزایای سرمایهگذاری و تغییرات سیاست به رأیدهندگان میرسد.
او گفت نمیتواند پیشبینی کند که آیا این زمانبندی به جمهوریخواهان کمک میکند تا مجلس را در سال ۲۰۲۶ حفظ کنند.
این اعتراف آنچه را که دادهها قبلاً پیشنهاد میکنند، تأیید میکند. استراتژی اقتصادی ترامپ بلندمدت است. آزمون سیاسی کوتاهمدت است.
فدرال رزرو بهبود را برای سال آینده پیشبینی میکند. وزیر خزانهداری اسکات بسنت ایده استرداد مالیات آینده مرتبط با لایحه بزرگ و زیبای ترامپ را مطرح میکند. هیچ یک از اینها به خانوادههایی که اجاره و قبض برق آنها اکنون سررسید شده است، کمک نمیکند.
همچنین یک شوک قریبالوقوع وجود دارد که میتواند بحث را یک شبه تغییر دهد. یارانههای افزایش یافته قانون مراقبت مقرون به صرفه قرار است منقضی شوند مگر اینکه کنگره اقدام کند.
با وجود همه اینها، ریاست جمهوری ترامپ در حال فروپاشی نیست، حداقل هنوز نه. یا شاید برای قضاوت خیلی زود است.
تأیید کلی او پس از پایان تعطیلی دولت به بالای ۴۰٪ بازگشته است. دموکراتها ممکن است در انتخابات میاندورهای خوب عمل کنند، اما تاریخ نشان میدهد که آنها احتمالاً اکثریت وتوناپذیر به دست نمیآورند.
ترامپ عمدتاً از طریق اقدام اجرایی حکومت میکند و حتی با کنگره خصمانه، قدرت قابل توجهی را حفظ میکند.
همچنین دلیلی وجود دارد که بسیاری از بحثها باعث واکنش گسترده نشدهاند.
آمریکاییهای کمتری پس از سالها آشفتگی، اخبار سیاسی را از نزدیک دنبال میکنند. رسواییهایی که به زندگی روزمره لطمه نمیزنند، به سرعت محو میشوند. فشار اقتصادی چنین نیست.
اینجاست که مبارزه مقرون به صرفه بودن تعیینکننده میشود. زبان بیاعتنای ترامپ یک مشکل اقتصادی دشوار را به یک آزمون اعتبار شخصی تبدیل کرده است.
وقتی او مقرون به صرفه بودن را یک حقه مینامد، سپس میگوید قیمتها در حال حاضر در حال کاهش هستند، به رأیدهندگان میگوید تجربه آنها اشتباه است. با گذشت زمان، این پیام اعتماد را سریعتر از دادههای بد فرسایش میدهد.
خطر پیش رو تورم افسارگسیخته نیست، بلکه عدم تطابق آهسته و ساینده بین آنچه رئیس جمهور میگوید و آنچه خانوادهها احساس میکنند، است.
اگر قیمتها چسبنده بمانند یا هزینههای مراقبتهای بهداشتی افزایش یابد، این عدم تطابق میتواند به چیزی آسیبزاتر تبدیل شود.
این پست آیا ریاست جمهوری ترامپ یک فاجعه است یا یک کلاس استادی؟ ابتدا در Invezz منتشر شد

